خواندن به آلمانی
متن کوتاه آلمانی – روز عجیب و غریب (نامه) – سطح B1

یکی از راههای یادگیری زبان آلمانی، خواندن متون کوتاه است. شما با خواندن یک متن، موارد متنوعی را یاد میگیرید؛ بزرگ شدن دایره لغات، ساختارهای زبانی، گرامر، اصطلاحات و عبارات و شیوهی صحیح به کار رفتن کلمات در جملهها از جمله مواردی هستند که با خواندن متن به دست میآید. سعی کنید در ابتدا متن را بدون نگاه کردن به ترجمه بخوانید و اگر کلمهای را نمیدانید تلاش کنید که معنی آن را با توجه به متن پیدا کنید. سپس در آخر ترجمه را ببینید و درک خود از مطلب را با ترجمه به قیاس بگذارید. داستان کوتاه آلمانی کپی شده از فریدلینگو
آلمانی را میتوان به شیوههای متعددی یاد گرفت. استفاده از اپلیکیشنهای گوناگون که میتوان آنها را روی گوشی نصب کرد، گوش دادن به پادکستهای مختلف، وب سایتهای آموزشی و فیلمها و شوهای تلویزیونی و سینمایی از جمله مواردی هستند که به کمک شما میآیند. فریدلینگو کار را برای شما راحت کرده است و اینجا ما تمامی منابع را در اختیار شما قرار دادهایم. برای خواندن کل متنهای آلمانی در سطوح مختلف، میتوانید به این صفحه مراجعه کنید.
Hallo liebe Asmahan,
ich sage dir, heute war ein verrückter Tag. Du weißt ja, jeden Morgen um sieben klingelt mein Wecker. Außer heute, ausgerechnet heute hat er nicht geklingelt.
Dabei hatte ich heute einen ganz wichtigen Termin, schon um neun. Mein Onkel hat mir ein Vorstellungsgespräch bei einer berühmten Fernsehagentur besorgt, seit Wochen fiebere ich dem schon entgegen!
Zum Glück war ich so aufgeregt, dass ich ganz von alleine um kurz vor acht aufgewacht bin. Gerade noch rechtzeitig um meine Straßenbahn zu erwischen. Dachte ich, bis ich bemerkte, dass ich in der Eile in die falsche Bahn gestiegen war! An der nächsten Haltestelle bin ich sofort ausgestiegen, kurz darauf kam dann auch die richtige Bahn.
Zwei Minuten vor meinem Vorstellungsgespräch hetzte ich an die Rezeption der Fernsehagentur – nur um zu erfahren, dass ich mich im Datum geirrt hatte. Mein Gespräch habe ich nämlich erst morgen.
Deine Hanna
ترجمه
آسماهان عزیز سلام داستان کوتاه آلمانی کپی شده از فریدلینگو
بهت بگم، امروز روز عجیبی بود. میدونی، هر صبح ساعت هفت ساعت زنگ میخوره. بغیر از امروز، امروز زنگ نزد.
امروز ملاقات بسیار مهمی داشتم در ساعت 9. عمویم هفتههاست که برایم در یک آژانس تلویزیونی معتبر برایم یک مصاحبه کاری تنظیم کرده بود.
خوشبختانه، آنقدر هیجان زده بودم که قبل از ساعت 8 بیدار شدم. درست سر وقت بتونم به تراموا برسم. متوجه شدم که بخاطر عجله مسیر اشتباهی را سوار شدم، در ایتسگاه بعدی، فوری خارج شدم، و سپس به خط درست آمدم. داستان کوتاه آلمانی کپی شده از فریدلینگو
دو دقیقه قبل از مصاحبه، وارد محل پذیرش آژانس تلویزیونی شدم. متوجه شدم که کلا تاریخ اشتباهی را انتخاب کردم! این مصاحبه قرار است فردا انجام شود. هانای تو
میتوانید نسخهی pdf این متن کوتاه را دانلود کنید و بعدا مطالعه نمایید.