زبان فرانسوی

لغات فرانسوی مرتبط با خانواده و دوستان

زمانی که می‌خواهید در مورد فامیل یا دوستان خود صحبت کنید، چه زمانی از «le» و چه زمانی از «la» استفاده می‌کنید؟ شاید در ابتدا کمی پیچیده به نظر برسد اما یادگیری آن مثل آب خوردن است. «La» زمانی استفاده می‌شود که کلمه‌ی مونث استفاده می‌شود و «le» زمانی استفاده می‌شود که درباره یک کلمه‌ی مذکر صحبت می‌کنیم.  لغات فرانسوی 

یکی از راههای یادگیری و حفظ کردن عبارات و اصطلاحات پر استفاده در زبان فرانسوی، خواندن مداوم متون است. شما می‌توانید در فریدلینگو مجموعه‌ی بزرگی از متون کوتاه فرانسوی را مطالعه کنید.  لغات فرانسوی 

در زبان فرانسوی کلمه‌ی «beau» (به معنی خوب) برای مذکر استفاده می‌شود و کلمه‌ی «belle» برای توصیف یک اسم مونث بکار می‌رود. با خواندن لیست پایین متوجه خواهید شد که چه زمانی این کلمات با هم می‌آیند.  لغات فرانسوی 

دختر
la fille
پسر
le fils
پسر دایی/عمو، دختر دایی/عمو
le cousin, la cousine
برادر ناتنی
le demi-frère
خواهر ناتنی
la demi-soeur
خانواده
la famille
زن
la femme
برادر
le frère
داماد (ارتباط فامیلی)
le gendre
برادر/خواهر دوقلو
le jumeau, la jumelle
مامان
la maman
شوهر
le mari
مادر
la mère
پسر خواهر
le neveu
خواهر زاده
la nièce
دایی/عمو
l’oncle (m.)
بابا
le papa
والدین
les parents
پدر
le père
خواهر
la soeur
عمه/خاله
la tante
عروس
la bru
داماد، پسرخوانده
le beau-fils
عروس، دختر خوانده
la belle-fille
برادر زن، برادر ناتنی
le beau-frère
خواهر زن، خواهر ناتنی
la belle-sœur
ناپدری، پدر زن/شوهر
le beau-père
نامادری، مادر زن/شوهر
la belle-mère
خانواده‌ی نزدیک
la famille proche
اقوام
la famille éloignée

صفت «beau»(مذکر) یا «belle»(مونث) در مقابل کلماتی چون fille، fils، frère، soeur, père یا mère  موجب ساخت کلماتی چون عروس، داماد، پسرخوانده و دختر خوانده می‌شود. به مثالهای زیر توجه کنید. لغات فرانسوی 

le beau-fils – داماد، پسرخوانده

la belle-fille – عروس، دختر خوانده

le beau-frère – برادر زن، برادر ناتنی

la belle-soeur – خواهر زن، خواهر ناتنی

le beau-père – ناپدری، پدر زن/شوهر

la belle-mère – نامادری، مادر زن/شوهر

عبارت‌های ترکیبی همچون «la belle-fille» و «le beau-fils» از معنی دوگانه برخوردارند. از این عبارت‌ها برای ارجاع به «عروس» و «داماد» (از نظر روابط فامیلی) استفاده می‌شود.

صفت «grand» یا «grands» اگر قبل از اسم‌های «mère» و «père» قرار گیرد، به معنی پدر بزرگ و مادربزرگ است.

Ma grand-mère est grande. – مادربزرگ من قد بلند است

صفت «petite»، «petit» یا «petits» اگر قبل از اسم‌های «fille»، «fils» و «enfants» بیاید، به معنی نوه‌های پسری و دختری است.

Ma petite-fille s’appelle Laura. اسم نوه‌ام لورا است

قید «arrière » اگر قبل از «grand-père»، «grand-mère»، و «grand-parents» بیاید به معنی جد است.

Mon arrière-grand-mère était pianiste. مادر مادربزرگم پیانیست بود

Mon arrière-grand-père est né en 1890. پدر پدربزرگم در سال 1890 متولد شده است

واژگان مرتبط با «دوستان»

دوست نزدیک
l’ami(e) intime
عشاق
les amoureux (m. pl.)
عاشق
l’amant(e)
رفیق
le/la camarade
همکار
le/la collègue
آشنا
la connaissance

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
بستن