یادگیری زبان
متداولترین بهانههای یادگیری زبان و نحوهی مقابله با آنها

بهانههای بسیاری برای اینکه چرا نمیتوانیم یا نباید یا نمیخواهیم زبان خارجی یاد بگیریم، وجود دارد. باور کنید، همه این بهانهها را شنیدهایم، عمدتا به این دلیل که خودم هم قبلا همه آنها را گفتهام. از آنجایی که الان اینجا هستم، یعنی توانستهام بر آنها غلبه کنم. و اکنون در اینجا مقابل شما ایستادهام، آمادهام تا اسرارم را با شما به اشتراک بگذارم، در نتیجه شما هم میتوانید خود را در برابر بهانههایی که اجتناب ناپذیر هستند مسلح کنید. چرا یادگیری زبان سخت است چطور زبان یاد بگیریم
اجازه دهید بهانههایی که به هنگام یادگیری زبان میگوییم را بررسی و راه حل غلبه بر آنها را توضیح دهیم. مطمئنم که دهها بهانه تا الان برای خودتان جور کرده اید، اینها بهانههایی هستند که من معمولا از دهان خودم میشنوم.
1. خیلی سخت است
میدانید چه چیز دیگری بیش از حد سخت است؟ همه چيز. واقعا انجام هر چیز ارزشمندی واقعا سخت است. چون کاری که به راحتی انجام میشود ارزش زیادی ندارد چون هر کسی قادر به انجام آن است! حواستان به من هست؟ ما انسانها دوست داریم کار کنیم. به طور تمام وقت کار میکنیم (اینکه به خاطرش مزد دریافت میکنیم، مسئلهی دیگری است)! با این حال، گاهی اوقات فقط میخواهید شکایت کنید. باشه، خوبه. کارتان را پنج دقیقه عقب بندازید و درباره سختیهایی که پیش رو دارید عجز و لابه کنید. آیا اینکار کمک کننده است؟ به یادگیری زبان خود ادامه دهید. اگر نه، باز هم در هر صورت به کار یادگیری زبان تان برگردید!
2. وقت ندارم
برنامه یادگیری بیش از حد فشردهای را دنبال میکنید، انقدر فشرده که حتی وقت ندارید به مادربزرگتان زنگ بزنید یا ظرف غذای گربه را تمیز کنید و انجام همزمان یک یا هر دو این چیزها وقت شما را میگیرد. کجا میتوانید دقیقههایی از هزاران ساعت موجود برای یادگیری یک زبان خارجی بدست آورید؟ همه جا! بهترین بخش در مورد یادگیری زبان این است که درباره ارتباط برقرار کردن است، پس میتوانید در حال انجام هر کار دیگری آن را انجام دهید. وقتی برای شستن لباسها به رخت شور خانه مراجعه میکنید از خانم روسی که مسئول ماشینهای لباسشویی است بخواهید تا بعضی عبارات را به شما آموزش دهد. هنگام ترافیک به آموزش زبان ادامه دهید. چرا رادیو را روی یک فرکانس به زبان اسپانیایی تنظیم نمیکنید؟ یک مشتری جدید خارجی پیدا کنید. ببینید میتوانید یادداشتهای آنها به زبان اصلیشان را بخوانید. بله، ممکن است این کار باعث خنده شما شود، مطمئنا اشتباه میکنید، اما همه چیزی که به آن نیاز دارید، آرامش است.
3. جرات ندارم
خب این کار سادهای نیست. در نهایت، تمام عمر خود را فقط صرف این کردید که درزبان مادریتان مهارت داشته باشید. بهتر است یک زبان خارجی را خوب بلد باشید در غیر این صورت حتی وقتی شما را مسخره میکنند قادر به درک موقعیت نخواهید بود. اما میدانید، در پایان روز، هر کسی که با او صحبت میکنید و یا برایش مینویسید بیشتر از آنچه فکر میکنید تحت تاثیر شما قرار میگیرد، حتی اگر این تاثیر را منعکس نکند. تلاش تقریبا همیشه مورد قدردانی واقع میشود، به ویژه وقتی تلاش میکنید به زبانی که خیلی شناخته شده نیست صحبت کنید. به علاوه، تنها راهی که میتوانید بر ترس خود از چیزی غلبه کنید انجام دادن آن کار است و در ابتدای کار متوجه میشوید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. این مثل سرنوشت جهان که باید در تعادل باشد نیست.
4. سرگرم کننده نیست
خب، سرگرم کننده اش کنید! آیا باید همه این کلمات را برای شما هجی کنم؟ یادگیری زبان بسته به روشی که آن را انجام میدهید میتواند سرگرم کننده و خسته کننده باشد. در نهایت شما اهدافی را تعیین میکنید. مسیری برای موفقیت تعیین میکنید. تصمیم میگیرید که در چه فعالیتهایی شرکت کنید. امروزه اپلیکیشنها و بازیها و برنامههای بسیاری در جوامع آنلاین و افرادی که مشتاق صحبت با شما هستند وجود دارند، و به این ترتیب نمیتوانید بهانه ای برای سرگرم کننده نبودن این موضوع بیابید. سرگرمی چیزی نیست که برای شما اتفاق بیفتد، چیزی است که تصمیم میگیرید بیرون بروید و آن را داشته باشید! از چه کاری در زندگی لذت میبرید؟ ورزش ؟ تماشای فیلم؟ خواندن کتاب؟ مرکز توجه بودن در یک مهمانی؟ انجام همه موارد فوق ، یادگیری، خواندن و یا تماشای آن به زبان دیگر ممکن است. فقط آنچه که دوست دارید را انتخاب کنید و هنگام یادگیری زبان آن کار را انجام دهید!